در جستجوی خویش
در جستجوی خویش
ای انسان حقّا که تو به سوی پروردگار خود سخت در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد .
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, توسط بهار |
در جهان تنها يك فضيلت وجود دارد و آن آگاهي است .
 
و تنها يك گناه و آن جهل است .
 
و در اين بين ، باز بودن و بسته بودن چشم ها تنها تفاوت ميان انسان هاي آگاه و نا آگاه است .
 
نخستين گام براي رسيدن به آگاهي توجه كافي به كردار ، گفتار و پندار است .
 
زماني كه تا به اين حد از احوال جسم ذهن و زندگي خود با خبر شديم آنگاه معجزات رخ مي دهند .
 
در نگاه مولانا و عارفاني نظير او زندگي ، تلاش ها و روياهاي انسان سراسر طنز است
 
چرا كه انسان نا آگاهانه همواره به جست و جوي چيزي است كه پيشاپيش در وجودش نهفته است
 
اما اين نكته را درست زماني مي فهمد كه به حقيقت مي رسد! نه پيش از آن .
 
مشهور است كه "بودا" درست در نخستين شب ازدواجش در حالي كه هنوز آفتاب اولين صبح زندگي مشتركش
 
طلوع نكرده بود قصر پدر را در جست و جوي حقيقت ترك مي كند .
 
اين سفر ساليان سال به درازا مي كشد و زماني كه به خانه باز مي گردد فرزندش سيزده ساله است .
 
هنگامي كه همسرش بعد از اين همه انتظار چشم در چشمان " بودا" مي دوزد آشكارا حس مي كند كه او به
 
حقيقتی بزرگ دست يافته است : حقيقتي عميق و متعالي .
 
 
بودا كه از اين انتظار طولاني همسرش شگفت زده شده بود از او می پرسد چرا به دنبال زندگي خود نرفته اي !؟
 
همسرش مي گويد :
 
من نيز در طي اين سال ها همانند تو سوالي در ذهن داشتم و به دنبال پاسخش مي گشتم
 
مي دانستم كه تو بالاخره باز مي گردي و البته با دستاني پر . دوست داشتم جواب سوالم را از زبان تو بشنوم
 
از زبان كسي كه حقيقت را با تمام وجودش لمس كرده باشد .
 
مي خواستم بپرسم آيا آن چه را كه دنبالش بودي در همين جا و در كنار خانواده ات يافت نمي شد ؟
 
و بودا مي گويد : "حق با توست " .
 
اما من پس از سيزده سال تلاش و تكاپو اين نكته را فهميدم كه جز بي كران درون انسان نه جايي براي رفتن هست و
 
نه چيزي براي جستن .
 
حقيقت بي هيچ پوششي كاملا عريان و آشكار در كنار ماست .
 
آنقدر نزديك كه حتي كلمه نزديك هم نمي تواند واژه درستي باشد ، چرا كه حتي در نزديكي هم نوعي فاصله وجود
 
دارد .
 
ما براي ديدن حقيقت تنها به قلبي حساس و چشماني تيزبين نياز داريم . تمامي كوشش مولانا در حكايت هاي
 
رنگارنگ مثنوي اعطاي چنين چشم و چنين قلبي به ماست .
 
او مي گويد :
 
معجزات همواره د ر كنار شما هستند و در هر لحظه از زندگي تان رخ مي دهند . فقط كافي است نگاه شان كنيد .
 
او می گويد :
 
به چيزي اضافه تر از ديدن نيازي نيست . لازم نيست تا به جايي برويد براي عارف شدن .
 
و براي دست يابي به حقيقت نيازي نيست كاري بكنيد بلكه در هر نقطه از زمين و در هر جايي كه هستيد به همين
 
اندازه كه با چشماني كاملا باز شاهد زندگي و بازي هاي رنگارنگ آن باشيد كافي است . اين موضوع در ارتباط با
 
گوش دادن هم صدق مي كند تمامي راز مراقبه در همين دو نكته خلاصه شده است : " شاهد بودن و گوش دادن "
 
اگر بتوانيم چگونه ديدن و چگونه شنيدن را بياموزيم
 
عميق ترين راز مراقبه ر ا فرا گرفته ايم .

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.